چالش هسته ای ایران در یک چهارراه: معضلات یک ایالت آستانه

ساخت وبلاگ

Robert S. Litwak image

دیپلماسی بین ایران و قدرتهای بزرگ جهان - بریتین ، چین ، فرانسه ، آلمان ، روسیه و ایالات متحده - با این کار که ایران را به رعایت توافق هسته ای 2015 (برنامه جامع عمل یا JCPOA) بازگرداند. یک مقام ارشد وزارت امور خارجه گفته است که ایالات متحده در نظر دارد "ابزارهای دیگر ... برای افزایش فشار به ایران" ، که یک کشور "آستانه" هسته ای است ، برای شکستن بن بست. مذاکرات در برابر آخرین گزارش از آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر اینکه ایران برنامه هسته ای خود را تسریع کرده و محدودیت های توافق نامه 2015 را در مورد غنی سازی اورانیوم نقض کرده است ، انجام می شود. براساس یافته های آژانس بین المللی انرژی هسته ای در مورد سهام مواد مخدر ایران ، کارشناسان مستقل هسته ای محاسبه می کنند که ایران می تواند مواد درجه سلاح کافی را برای تولید یک بمب هسته ای واحد در حداقل سه هفته بدست آورد.

تنش بین این اهداف رقابتی - تغییر Beavior در مقابل تغییر رژیم - حاکی از آن است که بحث سیاست های ایالات متحده را افزایش دهد.

دور فعلی دیپلماسی پس از بازگشت دولت بایدن تصمیم رئیس جمهور ترامپ در سال 2018 برای عقب نشینی از JCPOA آغاز شد. در آمریکا ، چالش هسته ای ایران منحصر به فرد بحث برانگیز بوده است زیرا این یک نماینده برای بحث اساسی تر در مورد این "دولت سرکش" است - خواه این تهدید ناشی از رفتار ایران باشد یا شخصیت رژیم آن. تنش بین این اهداف رقابتی - تغییر Beavior در مقابل تغییر رژیم - حاکی از آن است که بحث سیاست های ایالات متحده را افزایش دهد.

JCPOA به طور حتم معامله ای بود-معامله ای که منحصراً بر محدود کردن آرزوهای هسته ای ایران با مسدود کردن دسترسی آن به مواد شکاف قابل استفاده سلاح متمرکز شده بود. این یک توافق گسسته بود ، نه یک معامله بزرگ که شامل سایر جنبه های قابل اعتراض از رفتار ایرانی ، مانند بی ثبات کننده رژیم تهران ، سیاست های منطقه ای و نقض حقوق بشر است.

دولت ترامپ دقیقاً JCPOA را رد کرد زیرا معامله ای بود ، نه تحول گرا. کمپین "حداکثر فشار" دولت برای انکار رژیم تهران هرگونه درآمدهای نفتی ، همراه با درخواست های خود به مردم ایران برای ابراز اعتراض خود نسبت به "فعالیت های بدخیم" رژیم ، به تغییر رژیم به عنوان هدف ضمنی خود اشاره کرد. فرضیه حداکثر فشار این بود که این استراتژی یا رژیم تهران را برای پذیرش مجموعه جامع خواسته های خود وادار می کند و یا فروپاشی رژیم را مجبور می کند. استراتژی دولت ترامپ بیش از یک چشم انداز واقع بینانه ، عواقب ناخواسته ای داشت. خروج از JCPOA به طور دیپلماتیک ایالات متحده را جدا کرد ، نه ایران. علاوه بر این ، رژیم تهران با نقض محدودیت های JCPOA در غنی سازی اورانیوم و استفاده از یک استراتژی نامتقارن برای حمله به تاسیسات نفت سعودی و تهدید حمل و نقل در خلیج فارس ، "حداکثر فشار" را با فشار خود با فشار خود روبرو کرد.

حالت آستانه ، پرچین و برک آوت همه اصطلاحات مربوط به واژگان سیاست منع گسترش سلاح های تک گسترشی است که در پرونده ایران اعمال شده است. باز کردن این مفاهیم ، که مربوط به توانایی ها و اهداف هسته ای است ، برای ارزیابی گزینه های سیاست ایالات متحده در پیشبرد ، از جمله برای چشم انداز بسیار واقعی "دنیایی که در آن بازدهی وجود ندارد" ضروری است.

در حالی که بسیاری از کشورهای دارای هسته ای محدودیت نشان داده اند ، اهداف ایران از طریق غنی سازی پنهانی اورانیوم و فعالیتهای مربوط به سلاح های مربوط به دهه ها در معرض دید قرار گرفته است.

وضعیت وضعیت آستانه از قابلیت ها ناشی می شود - توانایی ساخت مواد شکاف (به عنوان امضا کنندگان مجاز پیمان منع گسترش گسترش هسته ای) در کنار یک پایگاه صنعتی که می تواند از دستیابی به سلاح ها پشتیبانی کند. آنچه ایران را از سایر کشورهای آستانه مانند برزیل و ژاپن متمایز می کند با قابلیت های مشابه ، هدف است. در حالی که بسیاری از کشورهای دارای هسته ای محدودیت هایی را نشان داده اند ، از جمله از طریق پیروی از حفاظت از آژانس بین المللی انرژی هسته ای در تأسیسات هسته ای اعلام شده ، اهداف ایران از طریق غنی سازی پنهان اورانیوم و فعالیتهای مربوط به سلاح های مربوط به دهه ها در معرض دید قرار گرفته است.

معضل چالش هسته ای ایران از تسلط آن بر غنی سازی اورانیوم ناشی می شود: سانتریفیوژ هایی که برای تولید اورانیوم کم غنی شده برای انرژی هسته ای می چرخند می توانند چرخش خود را برای ایجاد اورانیوم بسیار غنی شده برای بمب ها حفظ کنند. از آنجا که دیپلماسی هسته ای با ایران هرچند JCPOA بر مهار و از بین بردن برنامه غنی سازی اورانیوم ایران متمرکز شده است ، رژیم این گزینه را برای یک سلاح هسته ای حفظ می کند. پیش نیاز ایالات متحده برای هرگونه توافقنامه هسته ای جامع این بود که این دوره برکتی برای تبدیل توانایی نهفته به سلاح باید به اندازه کافی طولانی (12 ماه) باشد تا ایالات متحده هشدار استراتژیک کافی برای بسیج پاسخ بین المللی داشته باشد. به طور خلاصه ، هدف دیپلماسی هسته ای این بوده است که توانایی نهفته ایران را نهفته نگه دارد.

برنامه هسته ای ایران با منشاء آن به دوران شاه ، مشخص و افزایشی مشخص شده است ، اما یک برنامه سقوط برای دستیابی به سلاح در مقابل یک تهدید وجودی نیست. تا آنجا که ایران یک بار با چنین تهدیداتی روبرو شد ، در طول جنگ جذاب با عراق صدام و بعد از 11 سپتامبر ، پس از 11 سپتامبر ، هنگام مواجهه با نیروهای بزرگ آمریکایی در شرق و غرب در افغانستان و عراق بود. اکنون ، با سرنگون شدن صدام و سرنگونی نظامی ایالات متحده از منطقه ، یک پرچین هسته ای نقطه شیرین استراتژیک ایران است - ضمن جلوگیری از عواقب منطقه ای و بین المللی اسلحه سازی واقعی ، پتانسیل گزینه هسته ای را نشان می دهد. پذیرش ایران از توافق نامه هسته ای 2015 - که برنامه غنی سازی اورانیوم خود را در ازای تسکین تحریم ها ایجاد می کند - با یک استراتژی پرچین سازگار بود. ابهام استراتژیک یک پرچین به خوبی در خدمت منافع ایران بود.

اما پس از عقب نشینی ایالات متحده از JCPOA و حرکت پاسخ دهنده ایران برای غنی سازی اورانیوم درجه یک سلاح ، آیا حساب استراتژیک رژیم تهران تغییر کرده است؟ایران شاهد پاکستان و کره شمالی بود که از آستانه اسلحه عبور می کنند و جهان آن واقعیت جدید را در خود جای می دهد. با این حال ، هر دو پاکستان و کره شمالی با معضلات امنیتی روبرو هستند که رژیم های حاکم آنها معتقدند که سلاح های هسته ای پاسخ است. ایران در حال حاضر با یک تهدید وجودی روبرو نیست که ضروری برای ریختن استراتژی پرچین و حرکت به سمت سلاح سازی ایجاد می کند. در واقع ، این مناسبت برای غنی سازی ایران به سطح نزدیک به درجه سلاح ها ، تغییر خصمانه ای در محیط خارجی نبود ، بلکه خروج ایالات متحده از JCPOA بود. بر این اساس ، توضیحی قابل قبول برای این اقدام ایرانی برای به دست آوردن اهرم چانه زنی با ایالات متحده در مذاکرات در مورد احیای JCPOA بود.

با کوتاه کردن زمان برک آوت به سلاح سازی. پرچین ایران اکنون کمتر محافظت می شود. این معضل فوری است که با دولت بایدن روبرو است: از یک سو ، هدف دیرینه سیاست ایالات متحده این بوده است که ایران از دستیابی به سلاح هسته ای جلوگیری کند. از سوی دیگر ، با ترسیم این خط قرمز - پیشبرد اسلحه سازی - دولت های موفق ایالات متحده اساساً نشان می دهد که ایالات متحده اقدامات نظامی پیشگیرانه ای را برای انکار ایران هر گزینه پرچین هسته ای انجام نمی دهد.

اگرچه دیپلماسی هسته ای متوقف شده است ، ساختار یک معامله احیا شده مشهود است: بازگشت ایران به محدودیت های JCPOA در غنی سازی اورانیوم در ازای برطرف کردن تحریم های مالی و نفتی ایالات متحده و همچنین گسترش مقررات "غروب آفتاب" توافق نامه 2015. مورد تحلیلی برای چنین JCPOA احیا شده قانع کننده است - برای ایران ، این امر باعث تسکین تحریم ها می شود و به رژیم اجازه می دهد تا پرچین هسته ای خود را حفظ کند. برای ایالات متحده ، این نقض ایران از محدودیت های JCPOA در غنی سازی اورانیوم را معکوس می کند و از این طریق زمان طولانی شکستن سلاح سازی را بازیابی می کند.

اگر دیپلماسی ناکام باشد و ایران با JCPOA عدم رعایت باشد ، ایالات متحده گزینه های محدودی را دارد.

اما این یک سؤال باز است که آیا فضای سیاسی در ایران وجود دارد تا پس از بازگشت دولت ترامپ بر JCPOA و انتخاب رئیس جمهور ماوراءسولر ، ابراهیم کشوری ، یک توافق احیا شده با "شیطان بزرگ" را ببندد. همین نگرانی در مورد طرف آمریکایی وجود دارد ، جایی که JCPOA معامله ای دقیقاً محبوب نبود زیرا تحول آمیز نبود.

اگر دیپلماسی ناکام باشد و ایران با JCPOA عدم رعایت باشد ، ایالات متحده گزینه های محدودی را دارد. ایالات متحده با حفظ ساختار موجود تحریم های مجازاتی روبرو خواهد شد زیرا دولتها وسوسه می شوند روابط تجاری با ایران را پرورش دهند. چین در حال حاضر تهدید ایالات متحده از تحریم های ثانویه را از طریق واردات خود به نفت ایران ، که یک زندگی برای رژیم تهران بوده است ، در حال تهدید است.

اگر دیپلماسی نتواند توانایی های ایران را محدود کند ، ایالات متحده و اسرائیل احتمالاً حملات سایبری خود را (به عنوان مثال ، Stuxnet) و عملیات اطلاعاتی پنهانی برای مختل کردن برنامه هسته ای ایران انجام می دهند. اما چنین تلاشهایی فقط می تواند تا کنون پیش برود. به طور مداوم ، فروپاشی JCPOA بحث در مورد گزینه نظامی را زنده می کند - احتمال حملات هوایی آمریکا در زیرساخت های هسته ای ایران.

این گزینه آشکارا-که بیشترین تلگراف ترین پانچ در تاریخ است-در برابر چهار بدهی مهم قرار می گیرد: اول ، اقدام نظامی فقط چندین سال برنامه را بازگرداند ، آن را پایان ندهد (به عنوان مثال ، سپس وزیر دفاع لئون پانتا تخمین زده می شودسه سال در سال 2011) ؛دوم ، اساساً ، در تهران ، اقدامات نظامی به عنوان آغاز جنگ با رژیم در نظر گرفته می شود که رهبری ایران قول داده است از نظر جغرافیایی تشدید شود (یا حداقل ، هیچ رئیس جمهور ایالات متحده نمی تواند این امکان را تخفیف دهد). سوم ، یک حمله آمریکایی به خوبی می تواند واکنش ناسیونالیستی را در ایران ایجاد کند و پیامد آشکار تقویت رژیم روحانی را ایجاد کند. و چهارم ، علی رغم ادعاهای مربوط به توانایی بونکرهای ایالات متحده در ایالات متحده برای فروپاشی اهداف سخت شده ، اعتصابات نظامی در سایت های "داغ" حاوی مواد سمی شیب دار (به عنوان مثال ، اورانیوم هگزافلوراید ، اورانیوم غنی شده و غیره) می تواند عواقب محیطی فاجعه بار داشته باشد.

یک رئیس سابق آژانس بین المللی انرژی هسته ای که یک بار مشاهده کرد ، "شما نمی توانید دانش را بمباران کنید."توانایی نشان داده شده ایران برای غنی سازی اورانیوم ، یک پرچین ذاتی برای تولید سلاح فراهم می کند. تا زمانی که رژیم روحانی قدرت را حفظ کند ، این تهدید را می توان کاهش داد اما از بین نرفت. شکاف بین پیگیری ایران از پرچین و خط قرمز ایالات متحده به دستاورد فناوری سلاح سازی ، فضایی برای دیپلماسی ایجاد کرده است. اما در صورت عدم موفقیت دیپلماسی ، کوتاه از اسلحه آشکار ایران - یک آزمایش - ایالات متحده برای دستیابی به حمایت بین المللی از اقدامات نظامی برای مقابله با تهدید زمان کوتاه شدن ، تحت فشار قرار خواهد گرفت.

با توجه به محدودیت های دیپلماتیک و نظامی ، سیاست گذاران ایالات متحده می توانند با گزینه سوم - استراتژی پیش فرض آمریکا به سمت کشورهای مخالف: مهار و بازدارندگی باقی بمانند. با ایران ، نسخه به روز شده استراتژی جورج اف. کننان مسئله هسته ای را از مسئله تغییر رژیم جدا می کند و به مهار و بازدارندگی برای بررسی توانایی های هسته ای ایران و اقدامات منطقه ای متکی است. وضعیت ایران به عنوان یک آستانه هسته ای یک معضل مداوم را نشان می دهد ، و به عنوان یک مقام ارشد سابق ایالات متحده که پس از آن کنار گذاشته شد: مشکلات دارای راه حل هستند. معضلات دارای شاخ است.

نظرات بیان شده در این مقاله ها از نویسنده است و منعکس کننده موقعیت رسمی مرکز ویلسون نیست.< SPAN> با توجه به محدودیت های دیپلماتیک و نظامی ، سیاست گذاران ایالات متحده می توانند با گزینه سوم - استراتژی پیش فرض آمریکا به سمت کشورهای مخالف باقی بمانند: مهار و بازدارندگی. با ایران ، نسخه به روز شده استراتژی جورج اف. کننان مسئله هسته ای را از مسئله تغییر رژیم جدا می کند و به مهار و بازدارندگی برای بررسی توانایی های هسته ای ایران و اقدامات منطقه ای متکی است. وضعیت ایران به عنوان یک آستانه هسته ای یک معضل مداوم را نشان می دهد ، و به عنوان یک مقام ارشد سابق ایالات متحده که پس از آن کنار گذاشته شد: مشکلات دارای راه حل هستند. معضلات دارای شاخ است.

راز جذب ثروت...
ما را در سایت راز جذب ثروت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نیما شاهرخ شاهی بازدید : 68 تاريخ : شنبه 5 فروردين 1402 ساعت: 23:26